معماری درون صنایع دستی
هیچ دانی نازنینم می توانی / راحت اسرار سعادت را بدانی رمز خوشبختی انسان نسیت جز این / مهربانی ، مهربانی ، مهربانی . . .

 

خداوند چه کسانی را گمراه می کند ؟

خداوند کسى را گمراه نمى‏کند، بلکه هر کس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه مى‏شود و بدین معنى مى‏توان گفت که قرآن، سبب گمراهى او گردید.

قرآنمثال‏هاى قرآن، وسیله تربیت و رشد

إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ (بقره 26)

همانا خداوند از اینکه به پشه‏اى (یا فروتر) یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایى که ایمان دارند مى‏دانند که آن (مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولى کسانى که کفر ورزیدند گویند: خداوند از این مثل چه منظورى داشته است؟ (آرى،) خداوند بسیارى را بدان (مثال) گمراه و بسیارى را بدان هدایت مى‏فرماید. (امّا آگاه باشید که) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمى‏کند.

کلمه «بعوض» به معناى پشه و ریشه‏ى آن از «بعض» مى‏باشد که به جهت کوچکى جثّه به آن اطلاق شده است. (مفردات راغب)

مثال‏هاى قرآن، براى همه‏ى مردم است و از هر نوع مثلى نیز در آن آمده است:

«وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» ( روم، 58) البتّه این مثل‏ها را نباید ساده انگاشت، زیرا دانشمندان، کُنه آن را درک مى‏کنند: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» (عنکبوت، 43) در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده‏بردارى از حقایق نهفته است و در کتاب‏هاى آسمانىِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و ائمه اهل بیت علیهم السلام فراوان دیده مى‏شود. در تورات نیز بخشى به نام «أمثال سلیمان» وجود دارد.

بعضى از مخالفان اسلام که از برخورد منطقى و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثال‏هاى قرآن را بهانه قرار داده و مى‏گفتند:شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتى چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. (منظور آنها از مگس و عنکبوت دو آیه ذیل است: در آیه 73 سوره حج مى‏خوانیم:إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ:" آنها که مورد پرستش شما هستند هرگز نمى‏توانند" مگسى" بیافرینند اگر چه دست به دست هم بدهند، حتى اگر مگس چیزى از آنها برباید آنها قدرت پس گرفتن آن را ندارند، هم طلب کننده ضعیف است و هم طلب شونده".

و نیز در سوره عنکبوت آیه 41 وقتى که مى‏خواهد ناتوانى بت پرستان را در تکیه گاه‏هایى که براى خود انتخاب کرده‏اند مجسم سازد آنها را تشبیه به عنکبوتى مى‏کند که آن لانه سست را براى خود انتخاب کرده است، که سستترین خانه‏ها در جهان خانه عنکبوت است (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ‏)

و دائم اظهار می داشتند که این مثال‏ها با مقام خداوند سازگار نیست. و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک مى‏کردند.( اصولًا چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم کند؟ مگر آفریدن پشه، شرم داشت که مثال زدن به آن نیز شرم داشته باشد؟

کوچکى پشه نباید مورد بهانه باشد، زیرا همین پشه تمام اعضاى فیل را در اندازه کوچکتر دارد و علاوه بر آن دو شاخک نیز دارد. خرطوم تو خالىِ آن همانند ظریف‏ترین و دقیق‏ترین سرنگ است که مى‏تواند این پشه‏ى کوچک، بزرگترین حیوان را عاجز کند. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که به کوچکى پشه ننگرید که هر چه فیل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال که فیل ندارد. «تفسیر مجمع البیان»)

خداوند با نزول این آیه به بهانه‏گیرى‏هاى آنان پاسخ مى‏دهد.

امثال قرآنچرا خداوند گروهى را با قرآن و مثال‏هاى آن گمراه مى‏کند؟

خداوند کسى را گمراه نمى‏کند، بلکه هر کس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه مى‏شود و بدین معنى مى‏توان گفت که قرآن، سبب گمراهى او گردید.

چنان که در پایان همین آیه مى‏فرماید: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» یعنى‏ فسق مردم سبب گمراهى آنان مى‏باشد.

راستى مگر مى‏شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولى خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر مى شود این همه پیامبر و کتب آسمانى نازل کند، ولى خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر مى‏شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولى خودش دیگران را گمراه نماید!؟

گرچه در این آیه، هدایت و گمراهى بطور کلّى به خداوند نسبت داده شده است،ولى آیات دیگر، مسئله را باز نموده و مى‏فرماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ» (رعد، 27) خداوند کسانى را هدایت مى‏کند که به سوى او بروند.

و «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» (مائده، 16) به دنبال‏ کسب رضاى او باشند.

و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت، 69)آنان که در راه او جهاد کنند.

و بر عکس، کسانى که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به حال خود رها مى‏کند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست. چنان که درباره کافران، ظالمان، فاسقان و مسرفان جمله «لا یَهْدِی» بکار رفته است.به‏قول سعدى:

راه است و چاه و دیده بینا و آفتاب       تا آدمى نگاه کند، پیش پاى خویش‏

چندین چراغ دارد و بیراهه مى‏رود       بگذار تا بیفتد و بیند، سزاى خویش‏

پیام‏های آیه:

1ـ حیا و شرم در مواردى است که کار شرعاً، عقلًا یا عرفاً مذموم باشد. امّا در بیان حقایق، شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»

2ـ حقایق والا و مهم را مى‏توان با زبان ساده و مثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا»

3ـ مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»

4ـ مثال‏هاى قرآن، وسیله تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»

5ـ مثال‏هاى قرآن، حقّ و در مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»

6ـ انسانِ حقیقت‏جو، از هر نورى راه را مى‏یابد، ولى شخص بهانه‏گیر و اشکال‏تراش، به هر چراغى خرده مى‏گیرد. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»

7ـ کفر و لجاجت، عامل بهانه‏گیرى است. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»

8ـ فسق، موجب گمراهى و مانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»

9ـ مثال‏هاى قرآن، وسیله هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»

10ـ خداوند، پیمان‏شکن را فاسق و فاسق را گمراه مى‏کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان

منابع:

1- تفسیر نورج1

2- تفسیر مجمع البیان

3- سوره عنکبوت آیه 41 و 69

4- مفردات راغب

5- آیه 73 سوره حج

6- سوره رعد، آیه 27

7- سوره مائده، آیه 16




ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

 

اس ام اس به یاد هم بودن
 

 
به که پیغام دهم ؟ به شباهنگ که شب مانده به راه ؟
یا به اندوه کلاغان سیاه ، به پرستو که سفر میکند از سردی فصل ؟
یا به مرغان نکو چیده شهر ؟ به که پیغام دهم که به یادت هستم ؟
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
هنوز رو خاکیم یادمان نمیکنند!
وای به روزی که خاکمان کنند!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
ثانیه ها، روزها حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند…
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
اس ام اس ها گاهی پیامی ندارن
فقط ارسال میشن که باور کنی اونی که فکرشو نمی کنی الان به یادته
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی / ای نازتر از خواب شبم ، همواره در یاد منی
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی
آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
یادم باشه
یادت بدم
یاد بگیری
یادت نره
که یاد تو
همیشه در یاد منه
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
پیام هایم گاه گاه است! آنچه ابدیست ، یاد توست
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
خاک پایت بوسه گاهم بود و بس / بر سر راهت نگاهم بود و بس
ای نگاهت تکیه گاه خستگی / عشق تو تنها گناهم بود و بس . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
نفست باران است ، دل من تشنه ی باریدن ابر ، دل بی چتر مرا میهمان کن . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
یاد آن روزی که یاری داشتیم / این چنین خوار نبودیم ، اعتباری داشتیم
ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم / این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتیم .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد !
امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
از ما که گذشت
ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن
تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
در غم عشق نبودیّ و محبت کردی / این هم از لطف شما بود و نمی‌دانستیم
من نکردم گله از عهد و وفاداری تو / عهد ما عهد جفا بود و نمی‌دانستیم
رنج بی‌عشقی و تنهایی و بی‌مهری یار / همه تقدیر خدا بود و نمی‌دانستیم . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
در جهان غصه کوتاهی دیوار مخور /  حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور
گردش چرخ نگردد به مراد دل کَس /  غم بی مهری این مردم بی عار مخور . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
بگذار بگویند خسیسم
من
دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
جز برای مهربانی خودت . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
راستـش را بگو
نکند تو همان “این نیـز” هستی که همیشه می گذری . . . ؟
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
خواهش میکنم ، بی حوصلگی هایم را ببخش ، بدخلقی هایم را فراموش کن
بی اعتنایی هایم را جدی نگیر
در عوض من هم تو را می بخشم که مسبب همه ی اینهایی  . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
اونی که دوستت داره زندگیشو پات میریزه که فقط شادیتو ببینه
تویی که دوست داشته میشی هزارتا ناز میکنی براش!
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
گاه می توان براى یک دوست چند سطر سکوت به یادگار گذاشت
تا او در خلوت خود هر طور که خواست آنرا معنا کند . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
این جمله را هرگز فراموش نکن
“برای دوستت دارم بعضی ها مرسی هم زیاد است” . . .
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
در حنجره‌ام شور صدا نیست رفیق
یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق
بگذار که قصه را به پایان ببرم
آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق



تاریخ: جمعه 23 دی 1390برچسب:اس ام اس به یاد هم بودن,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

چرا شمع روشن میکنن؟

چرا شمع روشن میکنن؟
تا حالا به این فکر کردید که چرا روی کیک تولد شمع میذارن و لحظه فوت کردن شمع میگن آرزو کن؟
به نظرتون این کار بی دلیل انجام میشه؟
راز شمع چیه؟

جواب این سوال ها رو اگه بخوایم پیدا کنیم به یه نکته اول باید اشاره کنیم:
عالم خلقت اگه تجزیه بشه به چهار عنصر می رسیم:آب...آتش...باد...خاک...
و در دل این چهار عنصر شعور الهی وجود داره...
اگه موقع دعا کردن جایی باشیم که این چهار عنصر وجود داشته باشن استجابت دعا به شدت اتفاق میفته...
شمعی که می سوزه این چهار عنصر رو با هم داره:
موم شمع: خاک...
شعله شمع: آتش...
دود شعله: باد...
موم ذوب شده: آب...

وقتی موقع دعا کردن به شمع در حال سوختن نگاه میکنی به شعور الهی متصل تر میشی و درحالت آلفای(alfa) ذهنی قرار می گیری...حالتی که در اون به شعور الهی و خدای درونت وصل میشی...
و دعا به راحتی به عالم بالا میره و به استجابت میرسه اگه با قوانین خیر هماهنگ باشه...
راز شمع اینه...
برای همین در محراب ها و مکان های مقدس برای دعا کردن شمع روشن میکنن
و روی کیک تولد شمع میذارن و لحظه فوت کردنش میگن آرزو کن




تاریخ: سه شنبه 20 دی 1390برچسب:چرا شمع روشن میکنن؟,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

سخنران پیر

پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.... او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟ گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید




تاریخ: سه شنبه 20 دی 1390برچسب:سخنران پیر,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی


سنتور.....گیتار..... پیانو....سه تار....ارگ....ویلون.....دف...آکاردئون...شیپور
 
 
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
—————————————————————————-
سنتور:
رفتار شما بسیار دلنشین است اما گاهی دیگران را از خود می رنجانید و این به دلیل شرایطی است که برای شما به وجود می آید. همیشه فکر می کنید که دیگران شما را درک نمی کنند اما این قضاوت در برخی موارد اشتباه است.یک نکته ی مهم دیگر این است که برای رسیدن به مقصد باید صبر پیشه کنید و جالب تر آن که خود نسبت به این موضوع آگاه هستید.
 
—————————————————————————-
گیتار :
به اصطلاح شما فردی سرزنده و فعال هستید.در ارتباط خود با دیگران به دنبال واژه های درشت نمی گردید. شاید گاهی برای صحبت کردن از احساسات خود دچار مشکل می شوید ولی سعی کنید تا از آنچه هستید راحتتر باشید.کلام شما ساده اما دلنشین است و یکی از ویژگیهای شما آن است که اگر کسی را دوست بدارید نمی توانید به راحتی او را فراموش کنید. روابط اجتماعی مناسبی دارید و به شب های پر ستاره علاقه مندید.
————————————————
————————————————â ��———
پیانو:
شما شخصیت آرامی دارید.تفکر منحصر به فرد شما، شما را از دیگران متمایز می کند.آرزوهای شما یا خیلی دور هستند یا خیلی نزدیک وبین این دو ستاره ای از آرزو برای شما چنان نمی درخشد که نظر شما را جلب کند. تخیل زیبایتان توانایی آنرا دارد تا به حقیقتی دست یافتنی و ملموس تبدیل شود حتی اگر دیگران آن را تأیید نکنند.
————————————————
———————-
سه تار:
اندیشه های عارفانه ای دارید.به آینده بسیار می اندیشید وآن چه در اطراف شما می گذرد برای شخصیت شما اهمیت کمتری دارد.در اثبات حسن نیت خود سعی و تلاش می کنید ودر بعضی مواقع دست از آن برمی دارید. انسان مستعدی هستید و این به آن معناست که با کمی تلاش می توانید به قله های دست نیافتنی، برسید.البته بسیار خیال پرداز نیستید و دنیای ذهنی شما یک دنیای دست یافتنی است.
————————————————
—————–
ارگ:
شما یک فرد کاملا
״ احساساتی هستید.با آنکه در بعضی مواقع آنرا بروز نمی دهید اما به این فکر می کنید که آیا کسی که دوستش دارید نیز به شما می اندیشد؟ بدانید که او نیز شما را تا حد امکان دوست دارد.حس و نوع عشق شما از عشق های صادقانه است که شاید برای کمتر کسی اتفاق بیفتد.
————————————————
————————————————â
ویلون:
شما فردی بسیار زیرک و باهوش هستید و متوجه نکاتی می شوید که دیگران از آنها غافلند. به زبان ساده یعنی مو را از ماست می کشید .باید در مسیر زندگی خود پا پیش بگذارید تا بتوانید موفق شوید و قبل از انجام هر کاری درباره ی آن بیندیشید تا موقعیت های خوب را شکار کنید. غرور شما قسمتی از شخصیت شماست پس نه به راحتی آنرا زیر پا بگذارید و نه آنرا سر سختانه برای خود حفظ کنید.خوشبختی شما در گرو استفاده ی به موقع از لحظه هاست، لحظه و زمان را از دست ندهید.
————————————————
———————
دف:
از ارتباط با خداوند لذت می برید و این امر نشأت گرفته از اندیشه های عارفانه ی شماست . در ذهن و افکار خود به سیر و سفر می پردازید و این سفر نه به معنای سفر از شهری به شهر دیگر، بلکه از عالمی به عالم دیگر است. شما دوست دارید که در آن عالم لحظاتی را سپری کنید، در آنجا بغض خود را بشکنید و خالصانه با خدای خود حرف بزنید. شاید فکر می کنید خدا شما را فراموش کرده است اما خدا بندگانش را هرگز فراموش نمی کند.
————————————————
————————————————â ��
آکاردئون:
وجود شما سراسر از عشق است و شما عاشق دوست داشتن هستید.آنچه که شما گم کرده اید و به جستجوی آن می پردازید درون شما وجود دارد.به اطراف خود بیشتر توجه کنید، گم کرده ی شما بسیار نزدیک به شماست، سعی کنید مهار زندگی خود را در دست داشته باشید تا آن را بیشتر رام کنید.
————————————————
———-
شیپور :
شما یک انسان خوش نشین هستید. دیگران فکر می کنند به راحتی می توانند به درون شما پی ببرند اما به واقع خلاف این موضوع است. با آنکه به طور غیر مستقیم در حل مسائل خود از دیگران کمک می گیرید اما سعی کنید تا از اندیشه های دیگران نیز به طور مستقیم بیشتر استفاده کنید.




تاریخ: سه شنبه 20 دی 1390برچسب:روانشناسی سازها,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

بحث شیرین انرژیها !! انرژی مثبت - انرژی منفی

بحث داغ انرژی ها!

تمام اتفاق هایی که دور و بر ما میوفته، نتیجه ی انرژی هاست.
دوست مون انرژی!
شغل مون انرژی!
همسر مون انرژی!
اتفاقات، دونه دونه، انرژی!


دوستان عزیز قانونی داریم در فیزیک به اسم قانون "دوبروی"!

قانون دوبروی به زبان ساده میگه که:

هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژی از خود است.


خودکار ، مداد، پرده، بدن من و شما و خلاصه همه چیز در حال ساطع کردن مداوم انرژی از خودشون هستند.


این انرژی ها چه هستند؟ چه کار می کنند؟

بحث مفصلی است که تا جایی که به تکنیک های موفقیت مربوط میشه، براتون توضیح میدم.


از این انرژی ها حتی عکس و فیلم تهیه شده که می بینید :

 

دستگاه عکاسی از هاله های انرژی

 

هاله های انرژی انسان


بیمارستان میلاد تهران دوربینی رو خریداری کرده که از انرژی های اطراف بدن بیماران تصویر برداری می کنه و با توجه به تحلیل اون انرژی میشه تشخیص داد که عضو بیمار و گستردگی بیماری چطور هست



ادامه مطلب...
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

 

 
صنایع دستی
با عرض سلام
احتراما اینجانب  لرستانی  و مجید فیروز عضو صنایع دستی استان مرکزی ( اراک) از شما مدیریت محترم...استان یا شهرستان......... تقاضا دارم که در صورت برگذاری نمایشگاه های خصوصی صنایع دستی و گردشگری سوغات ........ اینجانب را مطلع سازید تا بتوانیم هنرهای خود را که در حجم و, منبت و معرق با بهترین تابلو های سال که در نمایشگاه های استان های کشور مقام اول را کسب نموده اند , در معرض نمایش عموم قرار دهیم .
 
 
راه ارتباطی جهت هماهنگی : 09187632169
ایمیل :
 

 




تاریخ: پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:صنایع دستی,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

 

 

پدر و مادر ؟؟
 

 
آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتي همه مادراي دنيا...
 

 
پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند !
 
شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان ...
 


ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:پدر و مادر ؟؟,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

اصالت یا تربیت

 

 

 

 

 

 

در تاریخ آمده است ، به رسم قدیم روزی شاه عباس کبیر در اصفهان به خدمت عالم زمانه " شیخ بهائی" رسید پس از سلام واحوالپرسی از شیخ پرسید : در برخورد با افراد اجتماع " اصالت ذاتی ِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان " ؟
شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من " اصالت " ارجح است .
و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که " تربیت " مهم تر است !
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند .
فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ وبرقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند وآنجا را روشن کردند !
درهنگام ِ شام ، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم " تربیت " از " اصالت " مهم تر است ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهميت " تربیت " است
شیخ در عین ِ اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!!!
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت : این چه حرفیست فردا مثل امروز وامروز هم مثل دیروز!!! کار ِ آنها اکتسابی است که با تربيت وممارست وتمرین زیاد انجام می شود
ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند .
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت .
او وقتی از کاخ برگشت بیدرنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش بخت برگشته در آن نهاد.......
فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان . . . شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید زیر لب برای شیخ رجز
می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد که درآن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال واین یکی جنوب .........
واین بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت : شهریارا ! یادت باشد اصالت ِ گربه موش گرفتن است گرچه
" تربیت " هم بسیار مهم است ولی" اصالت " مهم تر !
يادت باشد با " تربيت" ميتوان گربه اهلي را رام و آرام كرد ولي هرگاه گربه موش را ديد به اصل و
” اصالت " خود بر مي گردد و شير ِ نا اهل ونا آرام و درنده مي شود
 




تاریخ: پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:اصالت یا تربیت,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

زندگی یعنی چه؟ (سهراب سپهری)

شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی در همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.




تاریخ: سه شنبه 6 دی 1390برچسب:زندگی یعنی چه؟ (سهراب سپهری),
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی