حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنار ساحله …
اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب ؛ اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی …
.
.
زندگی با همه تلخیاش یه درس خوب بهم داد اونم اینه که رفیق اونی نیست که باهاش خوشی ، رفیق اونیه که بدون اون داغونی !!!
.
.
حوصله ی جمع و تفریق ندارم ، یه ضرب خرابتم !
.
.
به سلامتی اون رفیقی که یه روز میاد سر خاکم اما نمی تونم جلو پاش پاشم …
اما خیالم راحته که خاک زیر پاشم !
.
.
تو کلاس آیین نامه نشسته بودیم که سرهنگ پرسید کی میدونه کجا دور زدن ممنوعه ؟
یکی دستشو بلند کرد و گفت : “تو رفاقت” …
.
.
به سلامتی اون رفیقی که خدا هیچی بهش نداده به جز مرام و معرفت …
.
.
دوست واقعی مثل صبح میمونه ، نمیشه تموم روز داشتش ولی مطمئن هستی که فردا ، روز بعد ، هفته بعد ، سال بعد و تا ابد هست !
.
گلی دارم به دور از دیدگانم
ولی مخفی میان قلب و جانم
که گهگاهی کند یادی ز خاکش
فدای آن رفیق و قلب پاکش
.
.
اگر پرسند آخرین نفست به یاد کیست ؟
گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست …
.
.
قحطی رفیق می آید نه هفت سال بلکه هفتصد سال !
در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت می کنم ، بگو کنعانیان منتظر نباشند !
تقسیم شدنی نیستی حتی اگر یعقوب بیاید !
.
.
رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن تا ابد می سوزد …
.
.
فدای رفیقی که روز قیامت ، زمین از سنگینی معرفتش شکایت داره …
.
.
یه عاشق میگه : اگه اتفاقی برات بیفته میمیرم !
اما یه رفیق میگه : اگه بمیرم هم نمیذارم برات اتفاقی بیفته …
.
.
خاک دل را حکم کردم تا بدانی ای رفیق
در قمار با تو بودن هستی أم را میدهم
.
.
برای آغاز دوستی ؛ یک سلام و یک لبخند … و برای ادامه اش ؛ یک عمر صداقت و محبت لازم است !
.
.
رفاقت بار سنگینی ست !
کسی بر دوش میگیرد که یک دنیا “وفا” دارد …
.
.
خیلی حس قشنگیه وقتی یه دوست فاب داشته باشی که همیشه حواسش بهت باشه ، به یادت باشه ، نگرانت بشه و دوست داشته باشه …
.
.
خیلی چیزا رو نگفتن معرفت میخواد نه طاقت …
طاقت یک روزی تموم میشه اما معرفت نه ، جاشو عوض میکنه !
.
.
دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در خلوت شب ، خفته یا بیدار یاد می دارمت ….
.
.
فدای عزیزی که آتیش معرفتش ، جنگل بی معرفتها رو خاکستر میکنه !
.
.
آقا ما سبیل اکبر ، شما مژه ی دلبر !
ما کفتر لب پنجره ، شما متین دو حنجره !
ما کفش نحرین ، شما امیر بحرین !
آقا اصلا ما لاله و لادن ، شما کامران و هومن !